خشم در منابع اوستایی و فارسی میانه

بهار مختاریان

(تصویر: دیو سپید در شاهنامه)
«خشم»؛ از اوستایی aēšma- از ریشه aēš «به تندی حرکت کردن»، با جنبه نظامی در فارسی باستان aiš- «سپاه را به حرکت درآوردن» از ریشه هندی کهن   işmĭn از ریشه işņắti، فارسی میانه (h)ēšm(-dēw)، فارسی میانه ترفانی hyšm؛ فارسی نو «خشم».  در گاهان Aēšma محرکی زرتشتی است که با دیگر نوشیدنیهای سکرآور همراه است(Y.48,10 همراه با هومه و اشه). همچنین آنرا معتادان استفاده می کنند (Y.29,2) و Karapan و Usig آنرا خواهان هستند (Y.44,20) و مخدر سازان با آن دامپروران اشه کار(نیکوکار) را شیفته می کنند (Y.49,4). Aēšma هستی آدمیان را تباه می سازد؛ اما تاثیر آن چنان زیاد است که حتی ایزدان را از آن راه گریزی نیست (Y.36,6). از Aēšma باید آدمی خود را دور سازد (Y.49,4) و آنرا دور کند (Y.29,2) تا آنکه سرانجام سوشیانس (Saošyant) بر او پیروز شود (Y.48,12). هدف Aēšma گله است که در شکایت گاو در Y.29 روشنتر می گردد و در آن Aēšma به عنوان دشمن درجه یک او در نظر گرفته می شود. وقتی در اینجا این تفسیر گاهان را دنبال کنیم، شک و تردید شرایط قدیم تعالیم زرتشت را در اجتماع آن زمان vāstrya-fšuyant «واستریوشان، کشاورزان، دامپروران» از طریق زبان گاو که چهره مرکزی در بین آفریده گان محسوب می گردد نشان می دهد. گاو از این رو از vištāspa نیرومند تقاضای یاری می شود؛ چراکه اﺋشمه در واقع نماد جهان دشمنی است. دشمن آفریدگان، نمادی از دزدان و غارتگران و حتی دشمن زرتشت، آنگاه که مورد تعقیب بود
از آنجا که در اوستای متاخر، اینگونه تهدیدات از میان برداشته شده بود، پیوند واقعی خود را با شرایط مربوط از دست داده بودند وبه آن از فاصله دور نگاه می شد( برای نمونه در Y.36,6 که خود ایزدان نیز از اﺋشمه فریب میخورند) و از این رو تصویر او ساده تر می شود وتیز و تندتر مورد قضاوت قرار می گیرد: اﺋشمه بد، چوب خونین (Y.10,8) آنکه قتل خونینش خواسته می شود (Y.57,10) توصیف می شود و به همین دلیل به اجبار  نماد نوشیدنیهای سکرآور برای تمامی کسانی که پیرو اشه نیستند، درمی آید (Y.10,8). اینجاست که میترا نیز که خود گاوکش است بر ضد اﺋشمه سلاح برمیگیرد (Yt.10,97)؛ اما بیش از  همه از a šsrao (Y.57,25/ Yt.11, 15) و فروشیها بر ضد او حمایت درخواست می شود و نابودی نهایی او بدست Saošyant (Yt.19,29) است.
در متون فارسی میانه اوویژگی مادی خود را از دست می دهد و به صورت بدی در مفهوم کلی نمایان می شود. او بدی بزرگی است که بر آفریدگان اورمزدی می رسد (IndBd.28,17) ، همه دیوان به او یاری می رسانند و او صاحب هفت نیرو است که با آن او پنج تن از شش کیانیان را  که به عنوان نیروهای ضد او خلق شده بودند، می کشد (IndBd.29). حتی نامیرایی چون رتو (rat ē ahōš) از ترس خشم در خُمی (humbya) بزرگ می شود (IndBd. 30). اگر قدرت زور خشم افزون گردد ، از سروری خوب اثری نمی ماند (MH. 27, 35). Ēšm از طریق اهریمن در شرایطی قرار می گیرد که دو نهاد بسیار اساسی را بی اثر می کند یکی میزد ( Myazd ) و دیگر گاهنبار Gāhanbār. در برابر او خویدوده بیهوش می شود (Riv. 56,13-7 ؛ IndBd. 35). همچنین Ēšm-Dēw بود که شاه ارجاسب را به جنگ با ویشتاسب برانگیخت (Dk.8.11,4)؛ و هنگامی که یمه فره خود را از دست داد، Ēšm حمله به او را تدارک دید.
او نماد شرایط بدی است؛ او سردیوی است که دیگر Daēva را به دور خود جمع می کند. در واقع او نمادی از دورانی است که دامپروران کوچ نشین کم کم به صورت کشاورزان دامپرور اسکان می یافتند و پیام زردشت در این زمان شعله ور می شود. در واقع بی توجگی به دام و گاو و کشتار بی معنی گله .. همه به این دوران تعلق دارد. چنین رفتار وحشیانه  ای نسبت به گاو برای جامعه ایی که بنیاد زندگی خود را به آن وابسته می دید، نشانگر جامعه مورد تهدیدی است که در گاو بنیاد هستی خود را می دید و از همین رو خود تهدیدی برای آموزه های زردشتی بود که در آن این جامعه نموده می شوند. اینکه آیا در این گفته های آبستره گونه ایی جنگ طبقاتی و یا جنگ فرهنگی دیده می شود، در واقع نوعی نبرد میان فرهنگ برتر کشاورزی و یا دامپروری با فرهنگ کوچ نشینان و بیابانگردان و یا آنکه نوعی جنگ مذهبی، یعنی دین به ارث رسیده در برابر دین نو که به دست زرتشت از نو زنده شده است در  جنبه های اجتماعی نشان داده شده اند. دین کهن میترا با آیین گروه مردان و قربانی گاو در بربرابر آیین نو؟ در هر دو نظریه به یک موضوع اهمیت داده شده است و آن  موضوع گاو است به عنوان  اساس زندگی. اینکه آیا گاو که به جهت غارتهای وحشیانه اقوام کوچ نشین که تحت تاثیر مواد مخدر بودند در خطر بود و یا به جهت دین نو مورد توجه بیشتری قرار  گرفت. حال هر گونه که باشد آﺋشمه بزرگترین دشمن گاو و مردم کشاورز گله دار  به شمار میآمد.  با غلبه بر این خطر و تغییرات اجتماعی کم کم اﺋشمه به عنوان چهره مرکزی نیروی شر رنگ باخت و در متون فارسی میانه دیوی در میان تعداد بیشمار دیوان قرار گرفت.

فهرست منابع:
در AiWb. Z. 35 اسم مذکر در Y.29.1; 48.7; 44.20; 49.4; 29.2; 48.12; 57.25; Yt. 10.97; 11.15; V.11.9; Y.10.8
Wikander, Der iranische Männerbund.59؛ Widengern, Die Religion Irans, Bd. 14؛ Lommel, Gathas, 29, 33, 48.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها