زنان در بند ؟ خیالپردازى درباره حرم زنان هخامنشی.

اگر متن استر در مورد زنان همبستر شاه بزرگ را با متون کلاسیک مقایسه کنیم، درمى یابیم که این متن در ایجاد ایده حرم در دربار شاه بزرگ، که آن را مانند حرمسراهاى سلاطین عثمانى، آکنده از خواجه سرا و همبستر توصیف یا بیشتر تصور مى کنند، تأثیر بسزا داشته است. بر مبناى چنین پیشفرضهایى بود که در نخستین کاوشها این تصور پدید آمد که در تخت جمشید حرمسرایى کشف شده است. یعنى بناى مجزایى که فرض مى شد زنان در حجره هاى مجزاى آن زندگى مى کردند.

شک نیست که شهبانوان سلطنتى و شاه به طورکلى سراهاى خاص در اختیار داشتند. در شرح ماجراى قتل بردیا هرودوت از سراى مردان ( andre n ) سخن مى گوید ( کتاب ۳ بند۷۸ – ۷۷ ) ، که از سراهاى اختصاص یافته به زنان مجزاست ( کتاب ۳، بند ۶۸) . وجود سراهاى مجزا در داستانى که هرودوت درباره ورود دموکدس به دربار شرح داده است، به طور ضمنى وجود دارد: پزشک یونانى را خواجه اى به نزد زنان شاه مى برد ( کتاب ۳، بند ۱۳۰ : para tas heatou gynaikas ) . به توضیح هرودوت درباره دوران کودکى پارسیان نیز باید توجه کرد:« کودک پیش از پنجسالگى در برابر پدر ظاهر نمى شود، بلکه در اندرون، نزد زنان اقامت می گزیند » ( para tesi gynaixi ؛ کتاب ۱ و بند ۱۳۶ ) .

پلوتارک هنگام صحبت درباره۳۶۰ همبستر شاه این توضیح را ارائه مى دهد:

بربرها در مورد امورى که به بى عفتى مربوط مى شود، به شدت حساس اند تا آن حدکه نه فقط اگرکسى به یکى از همبستران شاه نزدیک شود و یا او را لمس کند به مرگ محکوم مى شود، بلکه حتى اگر از ارابه هاى سرپوشیده اى که آنان را حمل مى کند جلو بزند و یا با آن تماس بیابد مرگ انتظارش را مى کشد (اردشیر، کتاب ۲۷، بند ۱).

این عبارات ما را به یاد مکر تمیستوکلس، که پلوتارک آن را روایت کرده است، مى اندازد. پلوتارک، پس از آنکه غیرت بربرها را ( که الیانوس نیز به آن اشاره کرده است ) مجدداً خاطرنشان مى کند، شرح مى دهد که این مرد آتنى براى فرار از بازرسى بر ارابه سرپوشیده ای نثسست ؛ همراهان او هماره به بازرسان جواب مى دادند که داخل ارابه « دختری یونانى الاصل است که او را از ایونیا براى یکى از اصیلزادگان درگاه شاهى مى برند »و پلوتارک تصریح مى کند:

بربرها نه فقط از زنان خود ( hai gemetai ) بلکه از زنانى که به سیم خریده اند نیز به شدت مراقبت مى کنند. آنان در خانه ( oikoc ) در انزواى کامل به سر مى برند، و هنگام سفر، آنان را در ارابه های چهار چرخه اى ( harmamaxai ) که دورشان را از هر سو روکش گرفته اند، جا به جا مى کنند. ( تمبستوکس، کتاب ۲۶، بند ۵) .

پلوتارک که بسیار به مسئله پا کدامنى زنان علاقه مند، است در زندگى اردشیر به آن مى پردازد

و مى گوید که وى نخستین شاهى بود که به همسرش استاتیرا اجازه سفر در ارابه روباز را داد (اردشیر، کتاب ۵، بند ۶ ؛ ر. ک. اخلاق، f 173). همین پلوتارک است که تصریح کرده است که زنان عقدی شاه ، وقتى در ضیافتى شرکت مى کردند، هنگام میگسارى (symposion ) که وقت ورود همبستران و رامشگران بود، تالار را ترک مى گفتند (اخلاق،۱۴۰b ).

تفسیرهایى که اطلاعات نویسندگان کلاسیک را مى آراید هر چه باشد (ر.ک. هرودوت، کتاب ۵، بند ۱۸) دلیلى براى رد خود اطلاعات وجود ندارد. اما در عین حال بایسته است اصلاحات مهمى در آنها اعمال کنیم. تمام زنان کاخ را نباید در یک گروه نامتمایز درآمیخت. ما چیز زیادی درباره زندگى همبستران شاه نمى دانیم. نگارنده کتاب استر آنان را در خانه اى که آن را « خانه زنان » مى نامد، به صحنه آورده است ؛ دو خانه این نوعى وجود دارد، یکى از آنها تحت نظر هیجاز خواجه است. در این خانه دختران جوان را براى همبسترى با شاه آماده مى کنند. دیگرى که « خانه دوم زنان » نامیده مى شود، تحت نظر شعشغاز « مستحفظ متعه ها » است. زنان پس از آنکه شبى را در کنار شاه مى گذرانند، به آن باز مى گردند ( باب دوم، آیه ۲ – ۱۷ ). این اصطلاحى است که پلوتارک نیز آن را در مورد همبستران خشثرپاون ساردیس به کار مى برد ( تمیستوکلس ، کتاب ۳۱، بند ۲ ). الیانوس در مقایسه شاه بزرگ با یک نوع ماهى دریایى به چنین وضعى اشاره مى کند: زنان او در اتاقهاى مجزا زندگى مى کنند ( طبیعت جانوران، کتاب ا، بند۱۴).

این تصویرى است که از قطعه هاى متعدد نویسندگان باستان بر مى آید. در این قطعه ها از زنانه شدن خلق و خوى شهریاران شرقى، نظیر نینواس سخن رفته است « که فقط زنان و خواجه سرایانش او را مى دیدند » یا حتى سارداناپالوس که با همبستران خود زندگى مى کرد، مانند زنان لباس مى پوشید و همراه آنان پشمریسى مى کرد (athenee XII,528e-f ).

واژه gynaik – nitisواژه اى است که معمولاً مفهوم حرم از آن استنباط مى شود. در ا ین مورد همانندیهای خاورمیانه ای متضاد است. باید توجه داشته باشیم که در مصر دوران فراعنه واژه هایى که معمولاً حرم ترجمه مى شد، در واقع به معناى چیز دیگرى بود: یکى از آنها، به ویژه به گروههاى خنیاگران برمى گشت که زن و مرد، هر دو را، دربرمى گرفت. اما به نظر مى رسد که در مجموعه اسناد مارى ، واژه اى وجود دارد که مفهوم « منزوى » ( سکرتوم ) را مى رساند و مى تواند به معناى زنان منزوى در فضایى خاص ( توبغوم: « اندرونى » ) باشد. پس مى توان پذیرفت که بعضى از عناصرى که درکتاب استر آمده است، اعتبار دارد. همبستران شاه در سراهاى اختصاصى به سر مى بردند و اگر بخواهیم سخن هراکلیدس را تمام و کمال بپذیریم، باید بگوییم که سراهاى آنان را حیاط سیبداران از سراهاى شاه مجزا مى گرد ( athenee XIII,514b ) .

اما شهبانوان و شاهدختها بدون تردید در سراهاى خود محبوس نبودند. الواح تخت جمشید گواه نقل مکان مکرر آنان است. آنان براى سفر جیره هایى دریافت مى کنند که با جیره مردانى ( شوهر، پدر ) که گاهگاه با آنان سفر مى کنند، تفاوتى ندارد. این زنان، ولو به دلیل فعالیت برای اداره امورخانه، که شامل زمین و خدمتکاران است، استقلال بیشترى دارند. در میان آنان، باز باید از آموتیس خواهر خشیارشا و زن بغه بوخشه نام ببریم که به نوشته دینون « زیبانترین زن آسیا و نیز بى پرواترینشان بود » ( athenee XIII,609a ). کتسیاس نیز ماجراجوییهای خارج از چارچوب زناشویى وى را که موجب شکایت همسرش نزد خشیارشا شده بود، شرح داده است : « پس از مرگ بغه بوخشه وى نیز مانند مادرش آمستریس طالب همنشینى با مردان شد » و با آپولونیدس پزشک رابطه برقرار کرد. اگر قضاوت نویسندگان یونانى را درباره آنان به کنار بگذاریم، این مثالها حداقل ثابت مى کنند که شهبانوان و شاهدختهاى ایرانى مانند راهبه هایى زندگى نمى کردند که در حجره محبوس باشند.

به طور کلى زنان اشرافزاده بایست آمرزش و پرورش خاصى مى دیدند. کوئینتوس کورسیوس روفوس در کوکبه داریوش سوم از وجود زنان « مسئول تعلیم کودکان خاندان سلطنت » ( کتاب۳ ، فصل ۳، بند۲۳ ) ، بالاخص دختران جوان ( کتاب سوم، فصل ۱۳، بند ۱۲ ) سخن گفته است. از آن گذشته، کتسیاس نام رکسان، خواهر تریتوخمس، داماد اردشیر دوم را ذکر مى کند ؛ و در مورد او مى گوید که « بسیار زیبا و درکمانکشى و زوبین افکنى در زمره ماهرترین کسان بود» . این اشاره منحصر به فرد و بسیار جالب است و متضمن آن است که دختران نیز مانند پسران از تعلیم و تربیت جسمانى برخوردار مى شدند و طى آن در هنرهاى رزمى سنتى آموزش مى دیدند. باید توجه داشته باشیم که در موکب داریوش سوم، شهبانوان و شاهدختها در معیت « زنان سوار بر اسب » اند ( کوئینتوس کورسیوس، کتاب ۳، فصل ا، بند ۲۲) و به نوشته همین شخص ( کتاب ۵، فصل ۳، بند ۱۹) : « زنان پارسى پشمریسى دستى را بدترین اهانت تلقى مى کنند» . اگر به این سخنان این را نیز بیفزاییم که زن جنگجو جزوى از داستانهاى فولکلوریک ایرانى است، وسوسه مى شویم که نتیجه گیرى کنیم کهدختران جوان اشرافزاده هرچند در کاخ سلطنتى یا در خانه همسر خود سراهاى خاصى دراختیار داشتند، اما به هیچ وجه مهیاى زندگى در انزوا نبودند، حتى اگر اصطلاح حرمسرا را به سبب راحتى کار بتوان حفظ کرد، باز باید دانست که فقط در مورد همبستران سلطنتى مصداق دارد.

این نتیجه گیریها لا اقل بعضاً در بازنماییهای تصویری شاهد مثالى مى یابد. به دلایلى که قبلاً در مورد آنها تأکید ورزیده ایم، از غیبت بازنماییهاى زنانه در هنر درباری نباید تعجبى به خود راه دهیم. این بازنماییها را بر چیزهاى دیگر مى توان یافت. چندین مهر از تخت جمشید به دست آمده است که آنها را متعلق به شهبانو ایردبمه دانسته اند. بازنماییهایى که بر آن دیده مى شود آنها را از باز نماییهاى موجود بر مهرهاى متعلق به مردان متمایز نمى کند. در یکى از آنها صحنه شکار بازنمایى شده است ( مهرهاى PFS 51 ). این صحنه بر مبناى مدلى ساخته و پرداخته شده است که ما را به یاد مهرکورش انشان مى اندازد ( PFS 93 ) . بر روى مهر دیگرى ( که مأموران وابسته به ایردبمه آن را به کار برده اند ) صحنه بارعامى یافت مى شود که در آن فقط زنان وجود ندارند. البته این صحنه آشکارا از مراسم رسمى دربار هخامنشى نسخه بردارى شده است: این صحنه یادآور اجبار به تعظیم در دربار، احتمالاً حتى در داخل گروه شهبانوان و همبستران است ( ر.ک. athenee XIII,556b ). به مهرى متعلق به ایرتشدونه، بن مایه شناخته شده پهلوان سلطنتى یافت مى شود. کاربرد مهر و مضامین تصویر شناختى آن یک بار دیگر گواه مقام و موقعیت شهبانوان و شاهدختهاى سلطنتى در دربار هخامنشى است. لازم است اهمیت یکى از این صحنه ها را یادآور شویم. این صحنه بر فرشى که از پازیریک به دست آمده ( و آشکارا از هنر هخامنشى ملهم است ) نقش شده است و دو زن را نشان مى دهد که در برابر مجمرى پایه دار دعا مى خوانند .

منبع : اثر

عضویت
اطلاع از
guest

45 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
هرمز

تاریخ همیشه به دست قدرتمندان آینده آن تاریخ نگاشته شده است و نمی توان به آن اعتماد کرد.
به طور یقین نمی توان با ظلم و زور ۴۱۶ سال حکومت نمود و پیشرفت داشت.

سعید

این داستان ها بسیار زیبا هستند

مهران

من خودم یک تاریخی هستم واز خوندن این مطالب سیر نشدم

هادی

مهم نیست که چه بودیم و چه کردیم.مهم این است که چه هستیم و کجا هستیم. ما در حال حاضر جز بدترین مردمان تاریخ هستیم.ما جهان سومی هستیم.دروغگو هستیم.حیله کار هستیم.شهوت ران هستیم.حرام خوار هستیم و …..و جالب اینجاست که باز ادعا می کنیم بهترین هستیم……………………وای

مجید

خب IQ دونستن تاریخ باعث می شه از خوبی هاش درس بگیریم و از بدی هاش هم عبرت
اگه ما تاریخ پر افتخار باستانمون رو بخونیم می تونیم مثل اون موقع بشیم بهترین بشیم پیشرفت کنیم راستگو باشیم و…

k

مجید باهات موافقم گل گفتی

javad

سایت شما میتواند بسیاری از حقایق تاریق ایران را که ازیاد ایرانان پاک شده رایاد آوری کند

بهمن

شما با اسم تاریخ دارید به ایران خیانت میکنید اینها که شما میگید تارخ ایران نیست بلکه چرندیاتی که دشمنان قسم خورده ایران از روی عقده و خواری درمورد ایران ساخته اند ،اگر می دونستم که منظور شما از تاریخ اینه اجازه ارسال ایمیل بهتون نمی دادم ،لطفا دیگه نفرستید اما اگه واقعا دنبال تاریخ هستید میتونم با دلایل و منطق بی اساس بودن این مطالب رو ثابت کنم.

مجید

ای بابا این سایت داره مسخره می شه کار شما شده آوردن مطالب نا درست و ضد هخامنشیان کار بقیه هم شده اعتراض به این دروغ ها (البته یه عده تازی پرست هم موعظه گویی می کنن) یکم هم اطلاعات درست بیارین بچه ها خسته شدن ایقدر اعتراض تایپ کردن
راستش این روزها کمتر کسی به فکر خوندن کتاب که بیاد کتاب درست معرفی کنه اما خود من تا دلتون بخواد سایت معتبر سراغ دارم که این اراجیف رو تکذیب کنه.

بهزادتورانی

you right

بهمن

متاسفم فقط همین

ارمیتا

لطفا برای من مطالب بیشتری از کوروش کبیر میل کنید ممنونم

varune

به نظر من به عوض زندگی خصوصی شاهان که هیج نفعی ندارد به جز مغشوش نمودن مغز از کارهای واقعی انها صحبت کنیم چرا که این قبیل حرفها مختص شاهان نیست ودر طول تاریخ بسیار است از شخصیتها که از دیدها پنهان مانده ویا به دلایلی کفته نمشه

رضا

شما میتوانید حقیقت را در مخروبه های تخت جمشید بیابید،توی هگمتانه ،کتیبه ها که خود گویای حقیقتند. یافتن حقیقت نیاز به چشم بصیرت دارد.فردی که به قول خودش بدون یقین از اظهارات یک باستان شناس که البته قابل احترام هم هست و علیه فرهنگ و تمدن و ریشه ایرانی حرف می زنه،دفاع می کنه شاید کمی برای رسیدن به حقیقت عجله داره.معلوم نیست آینده در مورد نسل ما چه قضاوتی خواهد کرد.خوب یا بد.منم با نظر دوست خوبمون بهمن موافقم.نمی خوام تعصبات کور کورانه داشته باشم،ولی بهتره همیشه در مورد چیزی که می خواهیم حرف بزنیم با یقین حرف بزنیم.مخصوصاُ… مطالعه بیشتر »

kasra

agar emkan dar ketabatono baram email konid, ketabaton didgahe adamo nesbat be haghayegh baz mikone

امید

به من بگویید کاخ حرام سرا در پارسه چه کاربردی داشت؟ مسلمانان نامش را حرام سرا گذاشته اند، چه بسیا چنین چیزی هم نباشد با این حال این نام حرام سرا را ول کنید، کاربرد آن را درکتب عبدالعظیم رضایی، موسوی، و .. خارج سازید و به ما بدید تا ما از دنیا بی خبر استفاده ای کنیم.. – آقای کاظمی عزیز دوباره مزاحم شدم. نخست نوشته شما را آوردم تا تحلیل کنم امیدوارم همان طور که ادعا کردی ناراحت نشوی چرا که می خواهم با شما بحث لطیفی را آغازکنم و قول بدهیدنوشته مرا که مستند هم هست پاک… مطالعه بیشتر »

میلاد

سلام انی عزیز
کاملا درکت میکنم ! همه چیز در تاریخ نسبی است! کاش روزی برسه که مثل خود ایتالیاییها هم از شکوه و عظمت روم حرف بزنیم و هم از خونخواری و سفاکی عده ای از امپراطورانش و بعضی وحشیگریهاشون. جالبه که اونها از یه طرف با دید باز معماری و عظمت استادیوم کلوسئوم رو تحسین میکنند و هم از یه طرف منصفانه کارکردش رو تقبیح و محکوم میکنند که عده زیادی بیگناه در اونجا کشته میشدند!
تاریخ صحنه نبرد افراطیها و تفریطیها بوده است! روز سعادت بشریت زمانیه که این دو دسته میدون رو برای معتدلان خالی کنند!!!

امیر

شما رو دوست خودم نمیدونم آقای کاظمی پس لطفا به حقوق انسانیه من احترام بذار و منو که دوست خودت خطاب کردی پاک کن اگه فرهنگشو داشته باشی پاکش میکنی بچه مسلمون هم تو هم میلاد و همه کسایی که کاسه لیسی عربهارو میکنن و مرجعشون هم از غرب تهیه میکنن چه نسبتی با من ایرانی میتونن داشته باشن!؟! هیچ نسبتی. توجه کنین شما فقط دارید اسامی لاتین-عربی و دو فردای دیگه مغولی میارین که حرف خودتون رو ثابت کنین یعنی دقیقا دست گذاشتید روی اقوامی که گویی عهد خونی بستند که دشمن ما بمانند چون فقط ما نخواستیم زیر… مطالعه بیشتر »

ژاله

کاش آدم هایی مثل شما بیشتر بودن آقا امید.
واقعا نوشته های این سایت رو که خوندم ناراحت شدم.من حوصله بحث کردن ندارم.ولی بیشتر حرفای من هم شما گفتید.ممنون.
ولی یچیزیم هست.آدم باید با کسی بحث کنه که بدونه اگه حرفی میزنه امکانش هست که طرف مقابل قبول کنه.ولی با جواب های ایشون،با وجود ادعاهایی که دارن، من اصلا اینو نمیبینم.
این یکی از شرط های امر به معروف و نهی از منکره.که برای همه ی بحث ها کاربردی هست.

شیرین

خیلی تاثیر گذار بود. سپاس امید عزیز

احمد

۰

Mohammad

با تشکر ازشما که حقایق ایران باستان رو میگید ومتاسفم برای کسانیکه نمیخوان بپذیرن ایران از اول یکتا پرست بوده و کارش درسته و الکی مدارک(میبخشید اینجوری حرف میزنم) چرت و پرت ومضحک میارن و میگن که ایران باستان اینجوری نیست خوب معلومه که هنوز در سلطه ی مادی معنوی عرب گرفتار هستند و بهتر است جای دیگری زر بزنند(معذرت میخوام) دوستان عزیز! “دریا با لیس زدن سگ نجس نمیشه” پس سعی نکنید هرروز حرف مفت تازه ای به این و اون بخورونین و بگید ایران باستان شیطان پرست بوده و اینطور چیزا ما نمیگیم کوروش معصوم بوده میگیم انسان… مطالعه بیشتر »

Reza

آفرین…..
هزار آفرین
از این جملت خیلی خوشم اومد:
“دریا بالیس زدن سگ نجس نمیشه”
آفرین محمد

Mohammad

بسیار ممنون رضا جان

عارف

محمد جان راستی با تو.

کسری

سپاس محمد جان
به امید روزی که هیچ اثری از این تازی های زالوصفت و دین مسخرشون از ایرانی که امید آیندگان است نباشد و دوباره آریا بر فراز دنیا بدرخشد.

Mohammad

ببخشید کسری جان اما من مخالف اسلام نیستما

بهزادتورانی

موافقم

عارف

اگر سر سلسله دار ایرانی جلوه ی خداوندی نبود در تورات(مسیح) و انجیل(سوشیانت) و قران(ذولقرنین)نمی شد. تازه شم در ان زمان به هر کس و ناکس که اجازه ی ورود به در بار داده نمی شده که بعدش بیاد بگه چنین بوده و چنان است.در ضمن از کار های هر کسی می شه فهمید که چکارست.ادمی که همش از این ایالت به اون ایالت می رفته ک جایی رو ازاد کنه یا اباد.چه شبایی رو نتونسته چشم رو هم بزاره تا اینکه بخواد هر شب سال هم خوابی کنه مگه خرگوشه ادم یه توانی داره ربات ک نیست.تازه حرم سرا… مطالعه بیشتر »

ایرانی

بعضی ها فقط با شنیدن نام نویسنده ای خارجی تمام حرف های او را باور می کنند

سارا

عکست چقدر قشنگه مردم وقتی دیدمت تو را خدا پوشیه بزن

هومن

دوستان گرامی گفتگوی علمی تاریخی و… با فحش و ناسزا جور در نمیاد .از ناسزا و تهمت پرهیز کنید.

dont matter

شما ها میخواین با فحش دادن به هم دیگه ایرانو بسازید.خب دشمنامون همینو میخوان.فیلم ۳۰۰میسازن جوونا ی ایرانی لذت میبرن.نگین نه بخدا ما ها داریم از تو نابود میشیم.یکی کوروشو قبول داره یکی عمرو یکی اسلام یکی زردشت یکی هردو .

میترا

واقعا برای کسانی که این مطالب رو میخونن و باور میکنن متاسفم………………………

Mohammad

یعنی چی؟
الان شما با این مطلب موافق بودی یا مخالف؟

امیر

درود بر مدیران و بازدیدکنندگان این سایت من عادت به پیش داوری ندارم اصلا من عادتی در زندگی ندارم پس دوست میدارم که این را نه از سر لجاجت یا خدایی نکرده عداوت بلکه از سر دلیل جویی یک مرد بخوانید راستش نمی دارنم شما چه مرامی دارید اما بخاطر احترامی که فرهنگ انسانیت مداری میگذارم به خدا قسمتان دادم… خوب وارد حاشیه نشویم؛ دوستانی که این دست مطالب را در سایت “تاریخ ما” میگذارید آیا خودتان به داشته هایتان(به گذشته خود دقت فرمایید) ایمان دارید آیا نه اینکه ما همه انسانیم و محدود به موقعیتهایی(موقع های مکانی و زمانی)… مطالعه بیشتر »

امیر

کم آوردی کامنت منو حذف کردی
دیدی ثابت کردی بویی از شعور نبردی که به درخواستم مبنی براینکه جوابی که برای کامنتم دادی روتغییر بدی؛ عمل کنی. هه هه هه …
این بی شعور (انی رو میگم) بخودش جرات داده منو دوست خودش معرفی کنه و من بهش گفتم اونقدا احمق نشدم که تو دوست من باشی و ازش یک سئوال دیگه پرسیدم چون پاسخی به سئوال فلسفی من که از تاریخ ایران بود، نداشت. کامنت منو حذف کرد.

آناهینا

mamnon omid aly bod

مارتا

سلام من واقعا متشکرم از این سایت

مطلب جالبی بود برای من لذتبخش بود

زنان تشکیل دهنده نیمی از تاریخ هستند

باید در باره این گروه زیاد بنویسید

احمد حسن نژاد

دوستان گرامی و ارجمند و همزبانان لازم میدانم ابتدا با عنوان نمودن یک پرسش توجه همه شما نیکان را به نکته ای جلب نمایم . اساسا سبب خلقت انسان(با این همه پیچیدگی و تفاوت نظر) چه بوده ؟ به تحقیق که بیشتر شمایان بر این باورید که همه ما و هر آنچه در جهان هستی (چه پیدا و چه نهان )از آن پروردگار جهانیان است یگانه ای که کائنات را بی شک بر پایه نظم آفرید بیائید برای اندک زمانی فراختر بیاندیشیم . ورای همه تعصبات ،نژادها ، قومیتها، رنگها و زبانها به خالق یگانه خود بیندیشم بی شک همه… مطالعه بیشتر »

دخترایرانی

اینکه چی بودیم مهمه ولی وقتی ادم فیلمایی مثه ۷ یاچیزای دیگرو میبینه ازایرانی بودن خودش خجالت میکشه واقعاچی بودیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟