بخت نصر (نبوکدنصر ۲) پادشاه بابل

بختنصر. [ ب ُ ت ُ ن َ /ب َ ت َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) (بخت النصر دوم ) از پادشاهان بزرگ بابل قدیم که از ۶۰۴ یا ۶۰۵ ق .م . تا ۵۶۲ ق .م . در بابل حکمرانی کرده است و در کتاب مقدس با نام  نبوکد نصر آمده است . او پسر نبوپولاسر بود، در حوالی ۶۱۲ ق .م . با دختر هووخشتر پادشاه ماد ازدواج کرد و در حدود ۶۰۱ ق .م . بجنگ نخائو دوم پادشاه مصر رفت و سپس اورشلیم را خراب کرد (۵۹۷ ق .م . – ۵۸۷ ق .م .). (از لاروس ).

صحیح بخت نصر است بضم باء موحده و سکون خاء معجمه و ضم تاء مثناه فوقانیه و نون مفتوحه و صاد مشدده ٔ مفتوحه که گاه نیز در کتابت متصل نویسند بختنصر و این ارجح و اکثراست در طی عبارات عربی و استعمال این کلمه با الف ولام بخت النصر غلط است . (از نامه ٔ علامه ٔ قزوینی به دکتر معین مورخ ۹ خرداد ۱۳۲۵) و آن معرب نام بابلی نبوکد نصر Nabukudurriusur (یعنی نبو [ از ارباب انواع ] تاج را نگهبانی کند) و آن از عالیترین القاب بابلی است که به دو پادشاه بزرگ بابلی داده اند. این نام را به بخترشه تبدیل کرده اند، طبری ج ۱ ص ۲۸۲ (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).

در قاموس کتاب مقدس آمده است :

او مشهورترین پادشاهان بابل بود. در کتابهای ملوک و تواریخ ایام عزرا و نحمیاو استر و ارمیا و خصوصاً در دانیال مذکور است ..

در موزه ٔ برلین سنگی است که تصویر سر نبوکد نصر بر آن منقوش و این کلمات نیز بر آن مکتوب است :

«نبوکد ناصر شهریار بابل این را در مدت حیات خود محض اکرام و احترام مولای خود مردوخ ساخت »

http://tarikhema.org/images/2011/05/nebuchadnezzar.jpg

او در سال ۶۰۵ ق.م به جنگ فرعون مصر رفت و در حوالی کرکمیش وی را مغلوب ساخت ، و از آن جمله آنچه را که آن پادشاه در بین النهرین و شام و فلسطین داشت متصرف گشته اورشلیم را مفتوح کرد و بعضی اهالی را که دانیال و رفقایش نیز از آن جمله بودند با خود به اسیری برد، از آن پس چون فوت پدر گوشزد وی گردید به بابل بازگشت و به تخت شهریاری برآمد و به رؤسای عساکر خود فرمان داد که اسیران یهود فینیقیه و شام و مصر را به بابل آوردند… نبوکد نصر سه بار به اورشلیم حمله برده آن را محاصره نمود، خانه ٔ خداوند و قصر سلطنتی را متصرف گشته همگی را به بابل به اسیری برد و متنیا را به پادشاهی نصب نموده اسمش را به صدقیا تبدیل کرد، بعد از ده سال عاصی شد، نبوکد نصر نوبت چهارم حمله ور شده پس از استیلای قحطی شدید و قتل دو پسر صدقیا در پیش روی پدر و کندن چشمهای صدقیا، در ۵۸۸ ق .م . وی را به اسیری به بابل برد،… وی بابل را به باغهای مرتفعه بر تپه های مصنوعی که به هیئت تپه های طبیعی بوداز برای خشنودی و نزهت خاطر زوجه ٔ خود آراسته بود،… و این باغها از جمله عجایب دنیا محسوب بود، و رودهای بسیار از برای مشروب ساختن اراضی ساخت … ، ۹ عشر آجرهایی که در بابل یافت شده نام وی بر آنها مکتوبست ، لیکن ، حاکم ظالم و سخت دلی بوده چنانکه پسران صدقیا را در جلو چشم پدر مقتول ساخت و مجوسیان و ساحرانی را که بر تفسیر خوابهای وی قادر نبودند امر به قتل نمود، و اهالی را امر فرمود که نفس وی را عبادت نمایند. (از قاموس کتاب مقدس ص ۸۷۲). در پایان عمر دیوانه شد و خود را گاو می پنداشت و چند سال در جنگلها بسر برد و درین وقت همسرش زمام امور کشور را در دست داشت . (از قاموس الاعلام ترکی ).

http://tarikhema.org/images/2011/05/nebuchadnezzar-william-blake2.jpg

نبوکدنصر خود را گاو می پندارد – اثر ویلیم بلیک

یکی از کارهای مهم او سدی است که از طرف شمال و جنوب بابل برای حفاظت این شهر از لشکر مهاجم خارجی ساخته و این سد از دجله تا فرات ادامه داشت و بواسطه ٔ این سد ممکن بود در موقع خطر تمام جلگه ٔ مجاور بابل را از طرف شمال مبدل به دریاچه کنند. (ایران باستان پیرنیا ص ۱۹۳). نام پادشاه قدیم بابل است که بنی اسرائیل را از شام اسیر کرده به بابل آورد. لفظ مذکور از زبان بابلی به زبان عبرانی رفته نبوکد نصر شد و از عبرانی در عربی آمده بختنصر گشت . (فرهنگ نظام ). گویند نام امیری از امرای لهراسب بود که بپادشاهی رسید و اصل آن نبوخت نصر بوده یعنی بنده و عبد نصر، چه نبوخت بمعنای عبد و نصر نام بتی بود و قدس شریف را وی خراب کرد. حقیقت آن است که مراد از این داستان بختنصر دوم پادشاه معروف کلده است که از ۶۰۵ تا ۵۶۲ ق . م . پادشاهی می کرده و همان است که اروپائیان نبوکد نصر یا نبوکد رصر می نامند. (ناظم الاطباء). نام پادشاهی که کافر بود، و این مرکب است از بخت که در اصل بوخت بود بمعنی پسر و نصر که نام بت است ، چون او را در حالت طفلی پیش بت یافته بودند ونام پدرش معلوم نبوده لهذا به آن بت منسوب کردند، وشتر بختی منسوب به آن پادشاه است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : چون هفت ساله شد باقوت بود ولیکن آبله رو و گربه چشم ، و بر سر مو نداشت و بیک پای لنگ بود، با این حال هم هیچ کودک با وی برنیامدی ، مادرش گفت برخیز و هیزم بیار که ما را بجهت نفقه چیزی نیست .(قصص الانبیاء ص ۱۷۹).

http://tarikhema.org/images/2011/05/chaldean-empire1.jpg

دانی کاین قصه بود هم به گه بیوراسب
هم به گه بخت نصر هم به گه بوالحکم .
منوچهری .

منابع سخن : و رجوع به تاریخ طبری ج ۱ و الکامل ج ۱ ص ۱۱۱ و مافروخی ص ۲۲ و فهرست اعلام مجمل التواریخ و القصص و تاریخ مغول عباس اقبال ص ۱۰۱ و تاریخ سیستان ص ۶۱ ، ۳۵ و ۳۴ و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص ۵ ، ۶ ، ۴۸ و ۵۲ و نزههالقلوب ج ۳ ص ۹۱ ، ۳۷ و ۱۷ وفهرست تاریخ گزیده و فهرست اعلام ایران باستان پیرنیا و المعرب جوالیقی ص ۴۷ و ۸۰ و فهرست التفهیم و عیون الاخبار ج ۲ ص ۲۷۴ و مقدمه ٔ ذوالقرنین یا کورش کبیر باستانی پاریزی و فهرست القفطی و فهرست حبیب السیر چ خیام ج ۱ و سایر کتب تاریخی شود.

برچیده از لغت نامه کبیر

عضویت
اطلاع از
guest

2 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
مصطفی

سلام …این داستان در درون خود متناقض است ….کسی که بت پرست است…. به مصر حمله میکند ….و فرعون را که خود را خدا میداند سرکوب میکند ….و دانیال نبی به او اعتماد دارد و در آخر توسط دانیال نبی یهودی میشود ….دیوانه میشود …جنون گاوی میگیرد…. خنده دارنیست ؟؟؟ و جالب اینکه خداوند عظیم الشان اهورا مزدای بزرگ هم اورا برای ظلم کردن بر بندگانش !!!!!!حمایت کرده ..و این خواب را دانیال نبی بر او تعبیر فرموده اند….این مطلب بسیار به جوک و شوخی کینه ورزانه بهایی یهودی علیه دشمنش شبیه است .مگر در طول تاریخ پادشاه ایرانی کافر… مطالعه بیشتر »

مصطفی

سلام علیکم استاد کاظمی تاریخ واقعیتی است که اتفاق افتاده فلسفه تطبیقی من درآوردی که پشتوانه علمی نذارد به درد مبین و سازنده آن می خورد .و اما فلسفه مبتنی بر عقل برای آن قسمت از تاریخ است که در دسترس نبوده و توسط دشمنان نابود شده است .بسیاری از مطالب تاریخی کشورمان توسط یهودی ها بهایی ها ……دستکاری شده مثل آتش پرست بودن ایرانیان ؟؟؟؟حتی واقعیت ها در ۷۰ ساله اخیر از کتب درسی حذف شده ما ایرانی های بابلی و…… وتمدن باقی مانده از ما در هر جای دنیا بیان از فرهنگ بالای ما دارد چگونه چنین ستمکاری… مطالعه بیشتر »